اگر رویا نبود براستی چقدر بد بود.
اگر رویا نبود ؛ رابطه سازی های ما هم شاید عقیم می ماند.
اگر رویا نبود خیلی چیزها را هم نمی توانستیم درک کنیم.
اگر رویا نبود تحمل سختیهای روزگار بسیار سخت می شد.
اگر رویا نبود تصویری هم از انسان کامل نداشتیم.
اگر رویا نبود ضعفهای دیگران بسیار بزرگ برای ما جلوه میکرد و کل آدمها را نمی دیدیم.
اگر رویا نبود به عمق مفاهیم ظریف و دقیق نمی رفتیم.
اگر رویا نبود حضور کسی را که از ما دور است حس نمیکردیم.
شاید، شاید! رویا عذابم می دهد. آینده بینی ... همه چیز، وقتی صحنه ها برمی خیزند از یک دست کوچک، از شادی معصومانه دختر بچه ای که پاستیل هایش را سفت چسبیده ... وقتی رویا همین صحنه ها ببینند، تصویر دست خالی کبود، ... و پاستیل هایی که ریخته روی سر خیابان بی کس! ... هیچ لذتی ندارد رویا. یا من دیوانه شده ام!
سلام
منو یادتون هست ؟ برگشتم
آره خیلی مسائل ما در رویا هویدا میشه
و خیلی مواقع در رویاست که آدم حس و حالی می گیره که مطابق روزشه
قشنگ بود ممنون