سلام دوستان
خوب این وبلاگ من شمارشگر بازدیدکننده دارد و شمارشگر هم نشان میدهد که بازدیدهایی از آن
میشود که بیشتر آن به خاطر لینک دوستان است که لطف کرده اند و مرا لینک کرده اند ولی نمی
دانم برای خواندن مطالب وقت می گذارند یا سریع رد می شوند چون تعداد نظرات کمتر از بازدیدها
است. غرض آشنایی با اندیشه های یکی از بزرگان بوده و به تجربه برای هر کسی ثابت شده که
هر کدام از بزرگان ما را به گوشه هایی از نهفته های درونمان هدایت میکنند.و اما مارتین بوبر ما را
با جهان رابطه ها و جهان تو هم آشنا میکند. تویی( هر انسانی که تو خطاب میکنیم) که قابل
تجربه نیست و حد و مرزی ندارد ؛ تویی که تمام جهان را پر می کندو همه جهان از نگاه او و با
نور او دیده میشود؛ تویی که با انگیزه های شخصی ما همیشه سازگار نیست و در نظام های
دلخواه ما قرار نمی گیرد ؛ تویی که تا کل او را به عنوان یک انسان نبینیم تو نمی شود و برقراری
رابطه با او بسیار سخت یا ناممکن. و همه اینها انسان رو درروی ما را« تو» میکند.
دوستان عزیز نوشته ها و مطالبی هم که دوستان می آورند گاهی خیلی زیبا و آموزنده است .به
همین منظور از دنیای پر خاطره مارتین بوبر موقتا فاصله میگیریم.
این مطلب از وبلاگ یک آسمان ستاره از لینک های من است که برای نویسنده آن هر جا که
هست آرزوی سلامتی و توفیق دارم.و این مطلب را چون تازگی و بار آموزشی خوبی دارد و دیدم
که تعداد کمی هم آنرا خوانده اند با اجازه ایشان در این وبلاگ می آورم.
----------------------------------------------------------------------------------------------------
منشأ عشق جدایی است ، ما از منشأ خود جدا شدهایم !!!
این جدایی باعث پیدایش میل و اشتیاق در ما برای بازگشت به کل و یکی شدن با آن میشود!!!
مثل درختی که تا وقتی تو خاک زنده است
اما وقتی از خاک بیرون بیاد و از ریشه کنده بشه نمیتونه زنده باشه !!!
این یعنی عشق.......
درک و رسیدن به عشق از طریق قطب مخالف آسانتر است!!!
مرد میتواند خاک مورد نیازش را در زن بیابد...
مرد میتواند از طریق زن به هستی متصل شود...
و زن نیز از طریق مرد در هستی ریشه میدواند...
آنها مکمل یکدیگرند...
هرکدام به تنهایی یک نیمهاست و به شدت محتاج آنکه کامل شود...
وقتی این دو نیمه به هم میرسند و در یکدیگر ادغام میشوند
برای اولین بار احساس ریشه داشتن و متصل بودن میکنند
و لذتی بزرگ وجود آنها را فرا میگیرد.....
مرد و زن در یکدیگر فقط ریشه دار نمیشوند...
بلکه از طریق هم ریشههایشان به خدا متصل میشود!!!
این دو همانند یک دروازهاند...
دروازههایی که به درگاه خدا گشوده میشوند...
میل به عشق میل به خداوند است.....
در تنهایی رنج میکشیم و میمیریم اما در کنار هم ...
رشد میکنیم...
تغذیه میشویم...
ارضا میشویم...
و سعادتمند میشویم...