جهان رابطه ها

جهان رابطه ها به وسیله توی جاویدان به هم پیوسته و متصلند

جهان رابطه ها

جهان رابطه ها به وسیله توی جاویدان به هم پیوسته و متصلند

غم متعالی

 

عمیقترین غم متعالی در زندگی ما ؛ از آن منشاء میگیرد که توی تمام رابطه های ما باید به اویی 

تبدیل گردند .هر چند که در جریان رابطه مستقیم و بی واسطه ؛تو؛ حاضر و منحصر به فرد بوده باشد ؛ به محض آنکه رابطه جریان خودش را طی کند یا به واسطه هایی غیر مستقیم شود ؛ به جزیی از اجزاء و واقعیتی میان واقعیت های جهان تبدیل میشود. 

انسانی که تا این لحظه توی منحصر به فرد و فراگیر من بود ولی اجزاء و جنبه هایی نداشت ؛ انسانی که حضور داشت ولی در دست قرار نمیگرفت ؛ انسانی که تجربه می یافت ولی قابل 

تجربه نبود ؛ ناچارا به اویی میان او ها و جمعی از کیفیت ها و کمیت ها تبدیل میشود. 

اکنون من میتوانم رنگ مو و صدای سخن و منش بخصوص او را شناسایی کنم . و تا زمانی  

که به چنین تفکیکاتی موفق باشم ؛ او هم نمی تواند توی من باشد یا توی من بشود. 

از طرفی هر اویی در جهان میتواند قبل و بعد از آنکه او بشود ؛ در برابر هر منی ؛ تو هم بشود. 

او پیله است و تو  پروانه ولی نه به صورت واقعیت های جدا جدا ؛ مشخص و مجزا ؛ بلکه به 

 صورت دوگانگی های به هم پیوسته و گره خورده و همزمان. 

رابطه انسان وانسان

 از میان فضاهای رابطه ای ؛ فضای رابطه انسان و انسان مزیت خاصی دارد: 

-در اینجا زبان گفتگو تکامل یافته و همچون زنجیره ای از بیان و پاسخ ؛ انسان را به انسان 

متصل میکند. 

-در اینجا کلامی که به زبان می آوریم ؛ با کلامی که به زبان آمده است ؛ برخورد می نماید. 

-در اینجا ؛ من و تو ؛ نه فقط دو قطب یک رابطه ایم ؛ با داد و گرفت کلام ؛ شناخت و آشنایی  

متقابل را هم ممکن می سازیم. 

-فقط در اینجا ؛ لحظه های جدا جدای رابطه در ترکیب با زنجیره کلام متصل میگردند.  

-فقط در اینجا ؛ نظر اندازی و در نظر بودن من ؛ شناختن و شناخته شدن من ؛ عشق ورزی و معشوق بودن من واقعیت های رو در رو و یگانه ای را متشکل می سازند. 

-فقط در اینجا ؛ آنچه با ما روبرویی میکند ؛ در مقام متکامل ترین تو روبرویی میکند. 

-اینجا بستر رودخانه عظیمی است که رودهای فرعی از دو طرف را ؛ در بر میگیرد و به دریا میریزد. 

 

                                                                                   گزیده از من و تو  (اثرمارتین بوبر)