«من» به تنهایی همه چیز و همه توانایی ها را در خود نهفته دارد؛ و این خود از عجایب و
شگفتی های آفرینش خداوند است. آنچه با جهان و آنچه در آن است رابطه برقرار میکند و آنچه
که باید درک شود ؛درک میکند «من» است . ثابت و بدون تغییر ماندن من با توجه به اینکه همه
چیز را تمام و کمال دارد ؛ همواره حسی از تازگی را برای انسان به ارمغان می آورد. حتی
حس تازگی و طراوتی که بهار به ارمغان می آورد توسط من لمس میشود .
نداشتن تصویر روشن و خوبی از« من» آغاز نارضایتی و خصومت ها در زندگی فردی و اجتماعی
است.
نداشتن تصویر خوب و روشن از من شاید دلیلش این باشد ؛ که در زندگی کمتر محکم و با صلابت
گفته ایم « من». و اگر هم گفته ایم با آنچه خالق «من» میخواهد فاصله داشته است. امید که به
آن«من» نزدیکتر شویم.
هوالمحبوب
باسلام
سال نو مبارک.
برایت آرزوی موفقیت از خدا را دارم.وبلاگ خوبی داری. فلسفه می تواند بسیاری از عطش های ما را در راه رسیدن به شناخت از پیرامون زندگی را سیراب کند ولی کسانی که نام آور در فلسفه بودند در پایان افسوس خورده اند که چرا از اول دنبال عرفان نرفته اند.
به هر حال برایت آرزوی موفقیت میکنم.
خداحافظ.
سلام آقا رضا
خوووووووووووبـــــییییییییییییی؟
سال نو مبارک... انشاالله سالی سرشار از سلامتی شادی و موفقیعت داشته باشی...
خیلی خوشحال شدم که بعده مدت ها به ما سر زدی... همیشه به کلبه ما بیا خوشحال می شیم...
باید خودمون رو بشناسیم... و واقعا خودمون رو باور کنیم...
می تونیم همه چی زو تغییر بدیم... تنها باید بخواهیم...
پس بگوییم...
من می توانم...
من خلیفه خدا در روی این زمین هستم...
پس می توانم...
باسه پست قبلیت
خدا عاشق مخلوقاتش است... تمام مخلوقاتش را با عشق خلق کرده...
خدا دوست داره که ما مخلوقاتش هم عاشق هم باشیم... و به تمام مخلوقات خداوند عشق بورزیم...
ماریان ویلیامسون : "ما نباید نشان دهیم که با نفرت و تنفر مخالفیم بلکه باید به گونه ای واکنش نشان دهیم که گویی عاشق دنیا هستیم. سپس فقط در این زمان است که عشق به راستی پیروز خواهد شد. زمانی که مخلوقات خداوند علاوه بر این که عشق ما را احساس می کنند آن را نیز ابراز می نمایند."
عاشق شاد و موفق باشی
***************************************سارا*****
سلام آقای رضا
عیدتون مبارک .
زیاد سخت نگیر - شاید به قول علیرضا ستایش یه روزی که همین نزدیکی هاست - فلسفه دلتو بزنه - البته من مخالفش نیستم - ولی پرداختن به فلسفه و مکاتب نو شاید یه زمانی خیلی چیزهای دیگرو ازمون بگیره - لذتی که در جستجوهای عرفانی هست در هیچ چیز دیگه پیدا نمی کنی . من در عرفان برعکس این چیزیه که تو می گی و بجز مجوز عذت نفس - همه ی من ها رو تو وجود باید کشت .
اگر باید به چیزی بها داد باید به ارتقاء روح - ذات و شخصیتمونه .
موفق و سر بلند باشی .
جشن سروشگان فرخنده باد.
سلام سال نو مبارک
بعد از یه سختی بزرگ دوباره اومدم
از همراهیت خوشحال می شم
http://www.yeasemoonsetareh.blogfa.com/
این است ایران جاوید و پراز مهر که لحظه لحظه اش سرشار از شادی و خوشنودی است....
جشن فروردینگان این جشن نکوداشت گذشتگان،یادآور خاطرات و لحظات نیک سرشتان،که یاد بودی ژرف برای شادروانان و درگذشتگان است،بر شما دوست گرانمایه فرخنده و ایدون باد.
امید است که همیشه از گذشتگان و از دست رفتگان به نیکی یاد کنیم و برای آنها از پروردگار درخواست آرامش و شادی نماییم.
روز بزرگداشت «محمد فرید الدین عطار نیشابوری»
بر شما دوست خردمند نیکو باد.
یکم اردیبهشت روز بزرگداشت *شیخ شرف الدین مصلح ابن عبدالله سعدی شیرازی* بر شما دوست پارسی سخن و نیکو خرد فرخنده باد.
سلام هموطن
روز امشاسپند اردیبهشت،نماینده ی قانون ایزدی و نظم اخلاقی در این گیتی پهناور، جشن اردیبهشتگان این فرخنده جشن زیبای کهن بر شما دوست گرامی ایدون باد.
سلام ( گل )
عذر خواهم برای کامنت بی ارتباط با مطلب شما
در پی دوستانی که بر مطلب باور من پیام گذاشته اند به وبلاگ شما رسیده ام
قصدم از گذاشتن این پیام
1 تشکر از شما برا ی لطفی که به من داشته اید و
2 دعوت از شما برای بازدید مجددتن از وبلاگم
با آرزوی بهترینها برایتان
حمید
در تنم صبح برپاست
نم نم آرزو از چراغ ها پیداست
جمع کنید آینه را که دام افسانه ها همینجاست
آبادانی اندیشه با آمدنتان سبز خواهد گشت.
بیایید تا سرزمین تارنمایم ابری نباشد...
بگذارید من هم بفهمم چم راستین دوستی چیست.....
منتظرم تا خاک پایتان را سرمه ی چشمهایم کنم.
در کنج انزوای دلم
روزهایی آمدند که نباید می آمدند
بیچاره دستهایش را بریدند
آنقدر دست درازی کرد...
به من می گفت...
به من او گفت :فردا می رود ، اینجا نمی ماند
و پرسیدم دلم ، او گفت : نه تنها نمی ماند
به او گفتم : که چشمان تو جادو کرده این دل را
و گفت : این چشم ها که تا ابد زیبا نمی ماند
به او گفتم : دل دریایی ام قربانی چشمت
ولی او گفت : این دل دائما دریا نمی ماند
به او گفتم : که کم دارم تو را رویای کمرنگم
و پاسخ داد او : در عصر ما رویا نمی ماند
به او گفتم : که هر شب بی نگاه تو شب یلداست
ولی گفت او : کمی که بگذرد یلدا نمی ماند
به او گفتم : قبولم کن که رسوایت شوم
او گفت : کسی که عشق را شرطی کند رسوا نمی ماند
و حق با اوست عاشق شو ، همین و هر چه باداباد
چرا که در مسیر عاشقی اما نمی ماند
خدایا خط بکش بر دفتر این زندگی اما
به من مهلت ده تا بشنوم آنجا نمی ماند
خوشحالم میشم به من هم سر بزنی