جهان رابطه ها

جهان رابطه ها به وسیله توی جاویدان به هم پیوسته و متصلند

جهان رابطه ها

جهان رابطه ها به وسیله توی جاویدان به هم پیوسته و متصلند

تلاقی

 

وقتی که اشتیاق با صلابت کلام همراه شود و پاکی و لطافت

دیر آشنا با تشخص با تلاش و سعی مستمر بدست آمده با هم

تلاقی یابند آنگاه می بینی که انفجاری عظیم رخ داده است.

دو یار قدیمی انگار همدیگر را در آغوش می گیرند.

و شاید این از راز های  عشق دیر پا و قدیمی مرد و زن باشد.

این دیگر یک نیاز ناپسند نیست یک نیاز خوب و شیرین است.

و چه خوب که زن همچنان پاک و با لطافت بماند و مرد همچنان

در راه تشخص و قوام دادن آن گام بردارد.تا عشقشان همیشه تازه

تازه بماند.

نظر شما چیه؟

نظرات 7 + ارسال نظر
بهار نارنج و یاس رازقی دوشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:15 ب.ظ http://formyramin.blogsky.com/

آری... ولی... این شرط لازم است اما کافی نیست...
...
و بالاخره به بار نشست نهال عشقمان... نهالی که ز خون دل سیرابش کردیم و از گرمای قلب هامان به آن گرما و نور بخشیدیم... بالاخره اشک ها و دعاهای شبانگاهمان... کمیل ها... توسل ها... به ثمر نشست و سهم یکدیگر شدیم...
یک سال و نیم در غربت و دوری برای هم سوختیم و برای هم عشق ساختیم... یک سال و نیم در غربت خویش با آدم ها بگونه ای جنگیدیم که قطره خونی از آنها نریزد اما خود خون دل خوردیم...
و براستی که زیباترین حادثه ی زندگی همین است...
...
شما را نیز ... صمیمانه... به جشن وصالمان فرامیخوانیم.
یا علی

ترمه دوشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:43 ب.ظ http://www.terme.persianblog.ir

دو یار قدیمی انگار همدیگر را در آغوش می گیرند
ولی لحظه ای پرشکوهتر از این نمی توانی بیابی
شعفی با عشق و اشک ..............
راستی آقا رضا سلام من که همیشه خدمت می رسم

آرزو دوشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:37 ب.ظ http://www.deledaryaiman.persianblog.ir

خیلی زیبا بود

زرقاء سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:18 ق.ظ http://www.zargaa.blogfa.com


سلام به آقا رضای عزیز

امیدوارم خوب و خوش باشی .

به خاطره تاخیر چند روزم شرمندم یه مشکلی برام پیش اومده بود نمی تونستم بیام نت . ممنون که بهم سر زدی

مواظب خودت باش فعلا بای

زرقاء سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:20 ق.ظ http://www.zargaa.blogfa.com

" دلتنگی های من

هجوم تلخ لحظه ای ست

که تو ؛

میان ماندن و رفتن

هیچ کدام را برگزیده ای..."

بی کلام سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:39 ب.ظ http://be-happy.blogsky.com

سلام
خوبی ؟
چه قدر قشنگ نوشتی .... خیلی قشنگ ....

شاد باشی تا همیشه

سهیلا سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:43 ب.ظ

از کجای قصه شروع شدی؟
از کدام باغ سیب باورت را چیدی؟
کجا حوای دل نازکت را دیدی ؟
سری به دشت مهربانی ها بزن
به حوالی سبز شدن ارزوهایت .......
به انجا که همصحبت شقایق ها شدی
و خواستی سهم دلت را بدزدی
خودت را می بینی!!!
که چه دستپاچه
ستاره ات را از ته اسمان می چینی
و ارام و پنهانی در نهانخانه قلبت
بزرگ می کنی......
چه زود پا می گیردو می شکفد
و از دیوار اجساس بالا می رود
تا میرسد به یک سپیده دم پر از لبخند
حالا پشت هر دری را که باز می کنی
خود عشق ایستاده!!!
با یک سبد غزل و یک بغل ستاره
تا تو همنشین غزل های بارانی
و همسفر ستاره های رویایی شوی
و سپیدی عشق فقط در خلوت تو باشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد